آسیب های سیاسی ،اجتماعی فرهنگ انتظار
آسیب های سیاسی ،اجتماعی فرهنگ انتظار
پیش درآمد:
برداشت ديگر، اين است که اين چشم به راهي و انتظار باعث حرکت، پويايي و اقدام و عامل عمل و آمادگي وسيعتر گردد. اينک سؤال اين است که کدام يک از اين دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و رهبران ديني است؟ با مراجعه به متون روايي، مشاهده ميشود که معصومينعليهم السلام خيلي روشن و صريح با ارايهي تصويري مناسب از انتظار، روي برداشت اول، خط بطلان کشيده و براي اينکه هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، به قسمت مهم و اساسي مفهوم انتظار اشاره کردهاند که انتظار، عمل است، آن هم افضل و بزرگترين اعمال يا عبادت است، آن هم محبوبترين عبادت و عمل اساساً اين يک قاعدهي عقلي و منطقي است؛ آن کس که وضعيت موجود را نميپذيردوتحمل نميکند، درانتظار گشايش است: «من انتظر امراً تهيّأ له»
بنابراين، بعضي که انتظار را خاموشي و گوشهگيري و اعتزال و مذهب احتراز معرفي کردهاند و بدين وسيله، آن را مورد هجوم قرار دادهاند، به خطا رفتهاند؛ چون حقيقت انتظار را درک نکردهاند و تيري در تاريکي انداختهاند"1"
حال به بررسی واژه انتظار می پردازیم:
الف )انتظار از نظر لغت
ب)انتظار د رنگاه مذهب
اتظار به معناي اميد و ارزو است اميد به اينكه بشر راه خير و صلاح را در پيش بگيردو دنيا د رپرتو عدل الهي مدينه فاضله اي گردد.
بر اين اساس شكي نيست كه انتظار فرج حديث نفس همه انسانها و خواسته مشترك تمامي ملل دنيا ست و زمان و مكان نميشناسد و به قوم و گروهي اختصاص ندارد.
ج)انتظار فرج در قران
د راين زمينه آيات بسياري در قرآن آمده است
درسوره نور ايه 55 در مورد وعده خداوند به صالحان و موا د موردوعده امده است كه خداوند به كساني ا زشما كه ايمان اوردند و عمل صالح انجام دادند وعده داده است كه انها را خليفه و جانشين خود در روي زمين قرار خواهد داد. همانگونه كه پيشينيان ايشان را خلافت روي زمين مرحمت فرمود.و اييني را كه بر ايشان پسنديده د رسراسر گيتي خواهد گسترد و ترس و هراسشان را به ارامش و امنيت مبدل خواهد نمود انچنان كه همگان تنها مرا پرستش كنند و هيچ چيزي را شريك من قرار ندهند . و كساني كه بعد ازان كافر شوند ا زپليدان و بدكاران خواهند بود.
د)انتظار فرج د رروايات اسلامي
مسلمانان عقيده دارند كه اين موعود عزيز بر اساس صحيح ترين و استوار ترين مصاد راسلامي وبشارتهاي انبياي الهي و نويد هاي كتب مذهبي اهل اديان دوازدهمين جانشين رسول خدا و ا ز فرزندان پاك علي و زهرا و هم نام و هم كنيه پيامبر است كه د ربين مسلمانان به عناوين مختلفي چون مهدي قائم منظر صاحب الا امر صاحب الزمان حجه ا...و خلف صالح شهرت دارد.
اينك به قسمتي از اين روايات توجه فرماييد: "انتظار الفرج و مادام عليه العبد المؤمن" محبوب- ترين کارها در نزد خداي عزّوجلّ انتظار فرج است و بنده مؤمن همواره در حال انتظار به سر مي برد.» [1]
و امام صادق (عليه السلام) فرمود: "انتظر الفرج صباحاً و مَساءً"
"در هر صبح و شام منتظر فرج باش"
اين فرمان امام به انتظار، از نگاهي ديگر نوعي خبردادن از نامعلومي زمان فرج است، به عبارت ديگر شايد مقصود اين باشد که صبحگاهان منتظر فرج باش، زيرا چه بسا تا شامگاهان فرج فرا برسد; و شامگاهان منتظر فرج باش، زيرا چه بسا تا صبحگاه بعدي ظهور امضاء گردد. "2"
امام سجاد فرمود: انتظار فرج از بزرگترين فرجها است
فضيلت پاداش و ارزش اتظار بر طبق روايات متعددي كه عالمان شيعه و سني از رسول الله واهل بيت او نقل كرده اند شگفت انگيز است به دليل اهميت بسيار زياد ان ها بخشي از اين روايات را فرا روي خوانندگان مينهيم.
شخصي از امام صادق پرسيد چه ميگوييد درباره كسي كه داراي ولايت امامان است و انتظار ظهور حكومت حق را ميكشد و در اين حال از دنيا برود ؟امام در پاسخ فرمود: او همانند كسي است كه با رهبر اين انقلاب د رخيمه او بوده باشد سپس كمي سكوت كرد و فرمود مانند كسي است كه با پيامبر اسلام در مبارزاتش همراه بوده است.
اين تعابير بيانم كننده اين واقعيت است كه نوعي رابطه و تشابه ميان مساله انتظار و جهاد وجود دارد.
همان طور كه ميزان فداكاري مجاهدان در راه خدا و نقش انها با هم متفاوت است انتظار و امادگي نيز درجات كاملا مختلفي دارد كه هر كدام از اينها با يكي از انها از نظر مقدمات و نتيجه شباهت داردهر دو جهادند و هردو امادگي و خودسازي ميخواهد به هر حال اهميت انتظار به حدي است كه ميفرمايند براي فرج ما دعا كنيد كه فرج شما در فرج ماست.
شيخ صدوق (ره) در کتاب خصال در خبري که اعمش از حضرت صادق عليه السلام روايت نموده نقل ميکند که حضرت فرمود: دين امامان پرهيزکاري و عفت و صلاح، تا آنجا که فرمود: و انتظار فرج با صبر و بردباري است. و هم صدوق در عيون اخبار الرضا با سه سند از امام رضا عليه السلام نقل ميکند که گفت: پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله فرمود: افضل اعمال امت من انتظار فرج پروردگار است که لطف نموده امام زمان را براي نجات مردم از چنگ ظلم و بدبختي آشکار گرداند.
هم در خصال صدوق از اصول اربعماه روايت نموده که اميرالمومنين عليه السلام فرمود: منتظر فرج آل محمد باشيد و از رحمت خداوند نوميد ميشويد. زيرا که بهترين اعمال در نزد خداوند انتظار فرج است. و هم فرمود: طاقت کندن کوهها آسان تر از انتظار دولتي است که ظهورش بتاخير افتاده است از خداوند مدد بخواهيد و صبر پيشه سازيد که خداوند زمين خود را به بنده شايسته خود مي سپارد و عاقبت نيک از آن پرهيزکاران است. پيش از رسيدن دولت حق، شتاب مکنيد که پشيمان ميشويد و مدت آنرا دراز مشماريد که باعث قساوت دلهاتان ميگردد. و فرمود: کسيکه عشق بظهور دولت ما را بدل گرفته است، در حظيره القدس [مکان مقدس بهشت با ما خواهد بود، و کسيکه منتظر امر ماست، همچون شهيدي است که در راه خدا در خون خود غلطيده باشد.
و نيز در محاسن برقي است که علاء بن سيابه گفت: حضرت صادق عليه السلام فرمود: کسي که منتظر ظهور قائم باشد و بر اين عقيده بميرد مانند کسي است که در خيمه قائم مي باشد در کمال الدين و غيبت نعماني هم اين روايت با اسناد ديگر آمده است. "3"
شرح از مجلسي: مقربين (بکسر راء) کساني هستند که ميگويند فرج نزديک است و اميد نزديک بودن آن را دارند و يا آنکه دعا براي نزديکي فرج ميکنند و يا آنکه مقربين را بفتح را بخوانيم يعني کساني که صبر کردند و بواسطه صبر مقرب درگاه الهي شدند. پايان نقل از مجلسي ره و در بعضي از نسخه ها بجاي مقربون کلمه (مقرون) است يعني کسانيکه اقرار بوجود آن حضرت دارند و نيز در بعضي از نسخه ها بجاي الامن تعرض لهم جمله (لامر يعرض لهم) است يعني بواسطه پيش آمدي که از براي آنان ميشود خداوند آنان را از شما مشغول مي سازد"4"
و نيز از محمد بن فضيل روايت کرده که گفت فرج را از حضرت رضا عليه السلام سؤال کردم، حضرت فرمود که آيا انتظار فرج از فرج نيست، خداي عز و جل فرموده: فانتظروا اني معکم من المنتظرين، شما انتظار بريد به درستي که من با شما از انتظار برندگانم. يعني انتظار بريد فرج مرا و من انتظار ميبرم آن وقتي را که براي اين مصلحت دانستم که آن وقت در رسد. و نيز از آن جناب روايت کرده که فرمود: چه نيکو است صبر انتظار فرج، آيا نشنيده اي قول خداوند را که فرمود: «فارتقبوا اني معکم رقيب»، «وانتظروا اني معکم من المنتظرين». پس بر شما باد به صبر زيرا که فرج ميآيد بعد از نااميدي و به تحقيق که بودند پيش از شما که از شما صبر کننده تر بودند."5"
فضيلت انتظار ابو خالد كابلي روايت كرده كه به محضر امام سجاد شرفياب شدم و از امامان واجب الا اطاعه سوال كردم امام اسامي دوازده امام را به تفضيل بيان و به طولاني شدن دوران غيبت اشاره كرد ه و در پايان فرمود:
اي ابا خالد كساني كه درعهد غيبت به امامت او غائل و انتظارش ظهورش را بكشند ا زاهل هر زماني بر تر هستند زيرا خداوند متعال ان قدر به انها عقل و بينش و شناخت عطا ميفرمايد كه غيبت در نزد انان همانند مشاوره و حضور ميشود خداوند انان را در مرتبه كساني قرار داده كه شمشير برداشته درركاب رسول خدا جهاد كنند انان را مخلص واقعي شيعه حقيقي و دعوت كننده به سوي ائين پروردگار در اشكار و نهان ميباشند"6"
انتظارازدیدگاه بزرگان:
"ما همه انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار، خدمت کنيم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد کوشش کنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا بکند و مقدمات ظهور انشاءالله تهيه بشود"."7"
. دكتر شريعتي،در كتاب انتظار مذهب اعتراض:
" انتظار" ، هم يك اصل فكري اجتماعي و هم يك اصل فطري انساني است، به اين معنا كهاساسا انسان موجودي است منتظر و هر كه انسان تر، منتظرتر.
"انتظار" به بشر، آينده گرايي و بينش بزرگ مي دهد.امابشر امروز در نظام پليد مصرفي، انتظار را از دست داده و فقط منتظر اتوبوس ايستاده است.
" منتظر" ، انسان معتمدي است كه هر لحظه در انتظار انفجار قطعي نام هاي ضدانساني است و همواره خود را براي شركت در چنين انقلاب جهاني؛ كه با شمشير علي و زره پيغمبر و به دست فرزند پيغمبر و علي(عليه السلام) برپا مي شود، آماده مي كند.
1. خواجه نصيرطوسي،در كتاب كشف المراد آورده است: " غيبت او، مربوط به خود ما است."
يعني عدم آمادگي ما نسبت به ظهور امام، باعث به تعويق افتادن ظهور حضرت مي شود. پس بايد هر چه بيشتر و سريعتر خود را آماده انقلاب امام زمان (عج) بنماييم.
خواجه حافظ شيرازي، ديوان: كجاست صوفي دجال فعل ملحد شكل بگو بسوز كه مهدي دين پناه رسيد"8"
حقیقت انتظار:
کيفيت انتظار فرج حضرت حجت (عليه السلام) در هر زماني چه قبل از زمان غيبت و چه در حال غيبت، بر دو قسم است:
قسم اول: انتظار قلبي قسم دوم: انتظار بدني.
انتظار قلبي:
انتظار قلبي داراي درجات سه گانه است:
- درجه دوم: آن ظهور را موقت به وقت خاصي نداند که قبل از آن مايوس از وقوع آن شود.
- درجه سوم: آن که بر حسب آن چه در روايت است که:
"ياتي بغته کالشهاب الئاقب"،او هم چون شهاب فروزاني ناگهان خواهد آمد.
و در فقره اي از دعا است: انهم يرونه بعيدا و نريه قريبا.
و امثال اين ها، پس در هر حال و هر زماني منتظر باشيد،يعني اميد وقوع آن را داشته باشيد.
درجه اول: اين درجه واجب است و حقيقت ايمان به آن بستگي دارد، ونبود آن در باطن امر موجب کفروضلالت مي شود، اگر چه به حسب ظاهر محکوم به احکام اسلام باشد، و براي هميشه در آتش با کفار خواهد بود،چون انکار امر امامت است، هر چند در ظاهر اقرار به توحيد و رسالت دارد، ودليل بر آن ازآيات و اخبار بسيار زياد است، چنانکه به بعضي ازآن اشاره شد.
و آن چه از آيات وروايات بعد از ملاحظه وعده هاي الهيه که در بعضي از آيات قرآن [4] داده شده،استفاده مي شوداين است که بر حسب دليل عقلي ونقلي،کساني که شايستگي خلافت و وراثت نبويه و ولايت الهيه را دارند، منحصرند به دوازده وجود مقدس که حسب و نسب و اسم و وصف و شخص آن ها از جهت پدري و مادري، در اخبار متواتر ذکر شده است، و بعد از ملاحظه آن که آن وعده هاي الهيه تا کنون ـ برآن وجهي که درآن آيات وآن اخبار است ـ هرگز در هيچ زماني نسبت به هيچ کدام ازآن دوازده نفر و درحق غير آن ها وقوع نيافته، و دين الهي در کل عالم بر همه ي دين ها غلبه پيدا نکرده که جميع مردم به آن معترف شده باشند، و به ملاحظه ي آن که امامان معصوم عليهم السلام همگي تا کنون مظلوم واقع شده و ضعيف شمرده شده اند و تمکين و استخلاف و وراثت آن ها در زمين با نبود خوف و ترس براي هيچ يک تحقق نيافته،پس بايد انتظار تحقق آن وعده هاي الهي رابه وجود حضرت مهدي (عليه السلام) و نيز براي پدران بزرگوارش بعد از رجعت ايشان به اين دنيا،چنانچه در اخبار متواتره بر آن تصريح شده، داشته باشد.
و بعد از تامل منصفانه و بدون تعصب و عناد در اين آيات اخبار، واضح و روشن مي شود که انکار و شبهه در امر ظهور و فرج حضرت مهدي ونيز در رجعت پدران گراميش (عليه السلام)، انکار و تشکيک در آيات قرآني و ادله قطعي نقلي است، و حقيقت کفر و ضلال جز همان انکار امر حق يا تشکيک در آن بعد از وضوح نيست.
اين درجه نيز واجب است، لکن بر وجهي که اگر نباشد موجب فسق است، و آن ياسي است که حرام است و از آن نهي شده است، و اين حرمت به مقتضاي تکذيب و قاتون (کساني که وقت براي ظهور تعيين مي کنند) است.
اين درجه مقتضاي کمال ايمان است و نبود آن موجب نقصان درايمان است، پس لازمه ي کمال ايمان مومن آن است که بر حسب احاديث زيادي که درآن ها امر فرج را تقريب فرموده اند: آن را نزديک بداند و پيوسته چشم به راه باشد، وبايد حال مومن مانند حال کسي باشد که خبر آمدن مسافر را به او داده اند، و مسافر او درحال بازگشت است،و او با اين احتمال که موانع سبب تاخير در رسيدن او شده، همه روزه انتظار آمدن آن مسافر را دارد.
بنابراين؛ بايد براي ظهور آن حضرت و نيز ملاقات باايشان ـ به آدابي که ذکر مي شود ـمهيا شود، همان طور که انسان از براي مسافر عظيم القدر تهيه مي بيند.
انتظار بدني
خداوند عالم جل شانه در هر زمان وجود مبارک امام (عليه السلام) را وسيله ي بقاء عالم و عطا کردن نعمتعاي خود قرار داده است،که بدون آن نه عالمي باقي مي ماند و نه نعمتي عطا مي شود و ظهور امر امام (عليه السلام) را ـ که تصرفات ظاهري داشته باشد ـ وسيله از براي ظهور کامل همه ي نعمتهاي ظاهري و باطني قرار داده است،که بدون آن در هر قسم از آن نعمتها نقصان پيدا مي شود، و در هر کدام سرور و خوشحالي او مقرون به حزن و غم خواهد شد.
و همان گونه که در نعمتهاي دنيوي خداوند متعال بعضي اسباب را مهيا کرده و آن نعمتها را به وسيله ي آن اسباب عطا مي فرمايد، چون بذر کاشتن و آب دادن که وسيله ي ظاهر شدن حبوبات و ميوه جات و گلهاي گوناگون است، هم چنين براي تعجيل در ظهور امام که وسيله ظهور همه نعمتها است، اسبابي مقرر فرموده است که به دست خود بندگان است، و آن اسباب عبارت از تقوا و اعمال صالحه است، چنانچه دراين آيه ي شريفه مي فرمايد: «ولو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم برکات من السماءو الارض» .
و آفت تعجيل در ظهور آن حضرت، اعمال قبيحه زشت و گناهان بندگان است، و از همه آنها بدتر افشاءکردن اسرار آل محمد عليهم السلام و تقيه نکردن از دشمنان مي باشد، که خود امر فرج رابه تاخير مي اندازد، و لذا بنده ي مومن با توبه از همه گناهان و خطاها از خداوند دفع آفات و اثر آن ها راطلب مي کند، و با اين حال انتظار ميکشد که زمان رسيدن محصول يعني روز ظهور و فرج امام عليه السلام فرارسد، و اين حال با خصوصيات، انتظار کامل بدني است که از لوازم کمال ايمان است."9"
منتظر واقعي كيست؟
يعني هر جمعه اي كه ميايد هر نيمه شعباني در هر موعد مناسب و هر لحظه و هر ان در انتظار تشريف فرمايي قدوم مبارك ان حضرت به سر ميبرد.
امام صادق مي فرمايد ((توقع امر صاحبك ليلك و نهارك )) شب روز د رانتظار ظهور امام باش . اگر انسان چنين حالت انتظاري داشته باشد ايا چنين انساني به دنيا ميچسبد ؟نه. ديگر امال و ارزو دارد؟نه . از غير امام خالي ميشود ؟فقط به يك مطلب فكر ميكند و ان هم امدن امام است . عاليترين وسيله تهذيب نفس كاملترين وسيله سير وو سلوك الي الله اين است كه ربطمان را با ولي مطلق با سسب متصل بين اسمان و زمين و اهل زمين قوي كنيم.
شخصي امد خدمت امام صادق عرض كرد يا ابن رسول الله!راه من به شما خيلي دور است ولي خيلي علاقه دارم لااقل شما را در خواب زيارت كنم . حضرت فرمودندبرو اب نمك بخور بنده خدا رفت تا توانست اب نمك خورد امد پيش مولا عرض كرد اقا جان: من شما را در خواب نديدم فرمودند چرا اب را در خواب مي ديدي ؟عرض كرد به خاطر شدت عطش و تشنگي حضرت فرمودند: تشنه ما بشو ما را در خواب ميبيني .
اب كم جو تشنگي اور به دست تا بجوشد ابت از بالا و پست"10"
انتظارواقع گرا
نخستين وظيفه تربيت جسم و جان و امادگي براي ظهور امام غايب است و امادگي نيز جز د رسايه انجام فرامين حق به دست نميايد چرا كه امدگي تنها صرف ادعا كافي نيست.
قان كريم ياورانو منتظران واقعي ان حضرت را افراد پرهيز گاري ميداند كه ايمان به خدا دارند و كارهاي شايسته انجام ميدهند.
پيامبر ميفرمايند ((خوشا به حال شكيبانان د رغيبت او خوشا به حال پا برجايان د رمحبت او كه خداي تبارك و تعالي انها را در كتاب خود چنين توصيف فرموده است: اين قران مايه هدايت است براي پرهيزگارانانها كه ايمان به غيب مي آورند.
بر اساس تعاليم عاليه اسلام و دستورات پيشوايان دين تلاش براي فراهم اوردن انگيزه ها و وسايلي كه موجب شناخت معارف اسلامي و پراكندن انها ميشود بزرگترين خدمت انساني و عالي ترين عمل اجتماعي و مهمترين تكليف واجب الهي است كه هر انسان هوشيار و بيدار كه توانايي كشيدن بار ان را به دوش دارد بايستي بدون ان كه در ان كار سستي روا بدارد بدان قيام كند.
امام هادي ميفرمايد: اگر نبودند دانشمنداني كه بعد ا زغيبت قائم ما به سوي او دعوت مينمودندو به سوي او رهنمون ميشدندو ازدين او دفاع ميكردندو بندگان ناتوان را از دام هاي شيطان و مريد هاي او نجات ميدادند احدي باقي نمي ماند جز اين كه از دين خدا بر ميگشت و مرتد ميشد ولي اين دانشمندان زمام دلهاي ضعفاي شيعه را به دست با كفايت خود ميگيرند چنان كه ملوانها زمام كشتي را به دست ميگيرند و سرنشينانكشتي را از خطر مرگ حفظ مي كنندتاينها در نزد خداي تبارك و تعالي برترين بندگان خدا هستند"11"
زمینه سازی های انتظار:
البته شكي نيست كه اين جريانهاابتدا به ساكن و بدون زمينه قبلي رخ نميدهد بلكه بعضي از پيشامدها و حوادثي كه قبل از ظهور اتفاق مي افتد منتظران مومن رابر ان ميداردتا بكوشند و تلاش كنند و ناگزير به انگيزهاي طبيعي براي دفاع از خودبه تهيه نيرو و ابزار الات جنگي بپردازندچنان كه خداوند در قران مي فرمايد: براي نبرد با كافران و بد خواهان انچه ميتوانيد از هرگونه نيرو فراهم اوريدو نيز اسبانزين بسته و اماده –مهيا –كنيد تا دشمن خدا و دشمن خودتان و ديگراني كه شما انها رانمي شناسيد وخدا انها را ميشناسدبه هراس افكنيد وبدانيد آنچه راكه در راه خدا ميدهيدبي كم و كاست به شما پرداخت ميشودو هرگز ستمي نخواهيد ديد. بنابر اين يكي از ابعاد انتظار امادگي وزمينه سازي و تهيه ابزار و الات جنگي مورد نياز براي قيام شكوهمند امام غايب است.
برای آمادگی سیاسی باید منتظران برای ایجاد حکومت اسلامی تلاش نمایندوبدین وسیله به اصلاح خود وجامعه کمک نمایند تا بدین وسیله به پرورش عقول مردم وامادگی هرچه بیشتر برای حکومت عدل جهانی حضرت مهدی(عج)برسند .اما متاسفانه افکار واعتقادهای باطلی بین کج اندیشان قرار گرفته است که باید به ایجاد ظلم وستم در جوامع کمک کرد واز این طریق برای ظهور هرچه زودتر قائم (عج) تلاش کرد. "12"
چنان که در روایتی مفصل ازحضرت رسول درباره قیام حضرت مهدی که شیعه و سنی با سند های متواتر نقل کردهاند امده: ((...ان حضرت ،زمین ر ا از قسط و عدل پر خواهد کرد ،چنان که از جور و ظلم پر شده است)).
با توجه به چنین روایاتی ،برخی پنداشته اند بهترین شکل انتظار ،ترویج فساد و فحشا د رجامعه است و میگویند: اگر ما کاری کنیم که مردم به سوی دین بیایند به این معنا است که به ظهور حضرت خیانت کرده وان را به تاخیر انداخته ایم.
استاد در پاسخ به این شبه نوشته اند:
بعضی ا زحوادث ،جنبه انفجاری دارند ،مثل دمل که هر چیزی که جلوی دمل را بگیرد (و نگذارد سر باز کند و چرک و خون مرده بیرون بریزد )بد است .لکن دیدگاه ما نسبت به قیام و انقلاب حضرت این نیست .بلکه صحبت رسیده شدن اشت ،نه صحبت انفجار .مساله ظهور حضرت بیش از انکه به انفجار دمل شباهت داشته باشد ،به رسیدن میوه شباهت دارد،یعنی اگر ایشان تا کنون ظهور نکرده اند نه فقط به خاطر این است که گناه کم شده است ،بلکه هنوز دنیا به ان مرحله ا زقابلیت نرسیده است "1،12"
آمادگی های انتظار:
به تعبیر دیگر امام ایین و مذهب جدیدی با خود نمی اورد،بلکه طرحهای انقلابی اجرا نشده الهی را به مورد اجرا میگذارد .رسالت او تنهاابلاغ و انذار و تعلیم و تربیت وتوصیه وتذکر نیست ،بلکه اجرای همه اصول و برنامه های است که به ظلم و ستم و تبعیض پایان می بخشد . مسلما اجرای چنین طرحی در جهان ،بدون ایجاد امدگی لازم ممکن نیست . این امادگی ها را میتوان در ابعاد زیر خلاصه کرد:
مردم جهان باید به قدر کافی تلخی این وضع نابسمان و بی عدالتی هارا در ک کنند . باید نارسایی و ضعف قوانین بشری را برای اجرای عدالت لمس کنند . و این حقیقت را دریابند که تنها در سایه اصول وییوندهای مادی و ضمانتنامه های اجرایی موجود و مقررات خود ساخنه انسان ،مشکل جهان حل نمیشود بلکه هر روز تراکم بیشتری یافته و ییچیده تر میشود . به تعبیر دیگر ،تا مردم تقاضایی نباشد ، عرضه هر نوع برنامه اصلاحی موثر نخواهد بود
گرد اوردن تمام مردم جهان در زیر یک پرچم و کوتاه ساختن دست ابرقدرت هاو گستردن تعلیم و تربیت در اخرین حد ممکن و د رهمه سطوح و تفهیم کامل این مساله که اختلاف زبان ،نجاد و....دلیل ان نیست که مردم نتوانند د رصلح و عدالت زیست نمایند ،نیاز به گذشت زمان و ایجاد امادگی های فرهنگی ویژه ای دارد.
و لازم است ییشرفت علوم ،عالمگیر شود و مردم از جهت فکری و علمی تکامل یابند تا امادگی پذیرش دعوت جهان یایشان و اجرای برنامه های ویجه ای که تا ان زمان بی سابقه بوده است را داشته باشند .
سر انجام لازم است گروهی – هر چند در اقلیت –تربیت شوند که هسته اصلی ارتش انقلابی ان مصلح بزرگ را تشکیل دهند . اگر چه نسلهایی درپی هم بگذرند تا ذخایر اصلی اشکار شوند و عناصر لازم فراهم ایند"13"
برداشتهای انحرافی از مقوله انتظار فرج: "آسیب های نظری انتظار
ديدگاه حضرت امام خمینی (ره)نیز کساني که تکليف مردم در زمان غيبت را تنها دعا براي تعجيل فرج حضرت حجت (ع) ميداننداینگونه نقد شده اند: بعضيها انتظار فرج را به اين ميدانند که در مسجد، در حسينيه و در منزل بنشينند و دعا کنند و فرج امام زمان(ع) را از خدا بخواهند. اينها مردم صالحي هستند که يک همچو اعتقادي دارند.بلکه بعضي از آنها را که من سابقا ميشناختم بسيار مرد صالحي بود، يک اسبي هم خريده بود، يک شمشيري هم داشت و منتظر حضرت صاحب (ع) بود. اينها به تکاليف شرعي خودشان هم عمل ميکردند و نهي از منکر هم ميکردند و امر به معروف هم ميکردند، لکن همين، ديگر غير از اين کاري ازشان نميآمد و فکر اين مهم که يک کاري بکنند نبودند.»"15"
"آسیب های رفتاری انتظار"
بنابراین باید زیر بنای فکری خود را با استمداد واقعی ازحضرتش اصلاح نمایند.
"آسیب های فردی انتظار"
حضرت امام خمینی (ره)آنها را اینگونه توصیف مینمایند: يک دسته ديگري بودند که انتظار فرج را ميگفتند اينست که ما کار نداشته باشيم به اين که در جهان چه ميگذرد، بر ملتها چه ميگذرد، بر ملت ما چه ميگذرد، به اين چيزها ما کار نداشته باشيم، ما تکليفهاي خودمان را عمل ميکنيم، براي جلوگيري از اين امور هم خود حضرت بيايند ان شاءالله درست ميکنند. ديگر ما تکليفي نداريم، تکليف ما همين است که دعا کنيم ايشان بيايند و کاري به کار آنچه در دنيا ميگذرد يا در مملکتخودمان ميگذرد نداشته باشيم."17"
"آسیب های اجتماعی انتظار"
ونیز گروهی انتظار را چنین تفسیر میكنند: نه تنها نباید جلوی مفاسد و گناهان را گرفت، بلكه بایستی به آنها دامن زد تا زمینه ظهور حضرت حجّت هر چه بیشتر فراهم گردد. "18"
"آسیب های فکری انتظار"
ودرروایات نیز آمده است که: "توقعوا الفرج صباحا و مساء اً"،هر صبح و شام منتظر فرج باشيد."19"
"آسیب های سیاسی انتظار"
دوری گزیدن از مبارزات سیاسی:
به هر حال آنچه مسلم است اين موضوع است که هدف انجمن حجتیه به هيچوجه مبارزه با حکومت وقت نبود و علاوه بر آن سبب ميشد تا بسياري از نيروهايي هم که ميتوانستند در خط مبارزه با حکومت فعاليت کنند، جذب اين انجمن ميشدند و از فعاليت عليه حکومت باز ميماندند.
پرهیز از تشکیل حکومت:
خمینی کبیر می فرمایند: يک دسته ديگري بودند که ميگفتند که هر حکومتي اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حکومتباطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آنهايي که بازيگر نبودند مغرور بودند به بعضي رواياتي که وارد شده استبر اين امر که هر علمي بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است، آنها خيال کرده بودند که نه، هر حکومتي باشد، در صورتي که آن روايات که هر کس علم بلند کند، علم مهدي به عنوان مهدويتبلند کند. حالا ما فرض ميکنيم که يک همچو رواياتي باشد، آيا معنايش اين است که ما تکليفمان ديگر ساقط است!؟» "21"
ايشان در ادامه کلامشان نتايج چنين ديدگاهي را بررسي کرده و ميفرمايند: «ايني که ميگويد حکومت لازم نيست معنايش اينست که هرج و مرج باشد. اگر يک سال حکومت در يک مملکتي نباشد، نظام در يک مملکتي نباشد، آن طور فساد پر ميکند مملکت را که آن طرفش پيدانيست. آني که ميگويد حکومت نباشد معنايش اين است که هرج و مرج بشود، همه هم را بکشند، همه به هم ظلم بکنند براي اين که حضرت بيايد، حضرت بيايد چه کند؟ براي اينکه رفع کند اين را. اين يک آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دستسياستي اين کار را نکرده باشد که بازي بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشيم، آنها بيايند هر کاري بخواهند انجام بدهند، اين بايد خيلي آدم نفهمي باشد.».
و در ادامه نيز اضافه ميکنند که: «اينهايي که ميگويند که هر علمي بلند بشود... خيال کردند که هر حکومتي باشد اين برخلاف انتظار فرج است، اينها نميفهمند چي دارند ميگويند. اينها تزريق کردند بهشان که اين حرفها را بزنند، نميدانند دارند چي چي ميگويند، حکومت نبودن يعني اينکه همه مردم به جان هم بريزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، بر خلاف نص آيات الهي رفتار بکنند. ما اگر فرض ميکرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار ميزديم براي اينکه خلاف آيات قرآن است. اگر هر روايتي بيايد که نهي از منکر را بگويد نبايد کرد، اين را بايد به ديوار زد. اين گونه روايت قابل عمل نيست، و اين نفهمها نميدانند دارند چي ميگويند.»
پرهیز از عدالت خواهی:
در بيانات حضرت امام بدان چنین اشاره شده است، برداشت کساني است که به استناد رواياتي که در آنها آمده استحضرت قائم، ارواحناله الفداه، زماني ظهور ميکنند که دنيا پر از فساد و تباهي شده باشد، ميگويند ما نبايد در زمان غيبتبا انحرافها و مفاسدي که در جامعه وجود دارد کاري داشته باشيم، بلکه بايد جامعه را به حال خود بگذاريم تا به خودي خود زمينه ظهور حضرت فراهم شود: «يک دستهاي ميگفتند که خوب! بايد عالم پر معصيتبشود تا حضرت بيايد. ما بايد نهي از منکر نکنيم، امر به معروف هم نکنيم تا مردم هر کاري ميخواهند بکنند، گناهها زياد بشود که فرج نزديک بشود.»
منفی نگری در موردعدالت:
انحراف شدید در عدالتخواهی:
حضرت امام قدسسره دو ديدگاه اخير را بشدت مورد انتقاد قرار داده و در ادامه سخنانشان ميفرمايند: يعني خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نيست اين معنا که ما ديگر معصيتبکنيم تا حضرت صاحب بيايد! حضرت صاحب که تشريف ميآورند براي چه ميآيند؟ براي اين که گسترش بدهند عدالت را، براي اين که حکومت را تقويت کنند، براي اين که فساد را از بين ببرند. ما بر خلاف آيات شريفه قرآن دست از نهي از منکر برداريم، دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براي اين که حضرت بيايند. حضرت بيايند چه ميکنند؟ حضرت ميآيند ميخواهند همين کارها را بکنند. الان ديگر ما هيچ تکليفي نداريم؟ ديگر بشر تکليفي ندارد بلکه تکليفش اين است که دعوت کند مردم را به فساد! به حسب راي اين جمعيت که بعضيشان بازيگرند و بعضيشان نادان، اين است که ما بايد بنشينيم دعا کنيم به صدام، هر کسي نفرين به صدام کند خلاف امر کرده است، براي اين که حضرت دير ميآيند... ما بايد دعاگوي آمريکا باشيم و دعاگوي شوروي باشيم و دعاگوي اذنابشان از قبيل صدام باشيم و امثال اينها تا اين که اينها عالم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشريف بياورند! بعد حضرت تشريف بياورند چه کنند؟ حضرت بيايند که ظلم و جور را بردارند، همان کاري که ما ميکنيم و ما دعا ميکنيم که ظلم و جور باشد، حضرت ميخواهند همين را برش دارند.»
جدایی دین از سیاست:
عمده ویژگی های چنین جریاناتی تلفیق جهالت با عبادت، تنگ نظری و پیروی های صرفا شعاری نه قلبی می باشد. یعنی ایمان منهای معرفت که به گفته شهید مطهری همیشه منجر به سوء استفاده منافقین از دلسوزی های جاهلانه گشته است. نتیجه قوت گرفتن آنها استحاله اسلام، حذف محتوا و ماندن پوسته تو خالی خواهد بود. به گفته استاد رحیم پور ازغدی:
این روند مسخ مذهب؛ تفكیك مذهب از حكومت، تفكیك اخلاق از سیاست، ...و منحط كردن اسلام انجامید و همین هدف آنهاست؛ نه از صحنه روزگار برانداختن اسلام، كه می دانند ممكن نیست. آنان نمی خواستند اسلام را محو كنند، می خواستند آن را مات كنند. اسلامی می خواستند و می خواهند بسازند كه دیگر با گنج قارون و تخت فرعون، كاری نداشته باشد. یك اسلام بی طرف كه با سیاست و اجتماعیات و حكومت و عدالت و حقوق بشر، كاری نداشته باشد. یك مذهب فردی و عبادی و خصوصی كه ربطی به این مسائل عینی نداشته باشد و در حوزه حقوق بشر دخالت نكند. می خواستند دین را به مقداری شعائر خنثی و غیر عینی و غیر سیاسی تبدیل كنند و یك اسلام خواب و گیج و كور بسازند و تحویل مردم بدهند."21،1"
خون دلی که اسلام از این دسته افراد خورده است به هیچ وجه قابل انکار نیست. مشابه جریانات صدر اسلام در طول مبارزات تاریخی ملت ایران برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی نیز وجود داشته است. جملات بسیاری از حضرت امام خمینی(ره) شاهد این مدعاست. به عنوان مثال ایشان در پیام تاریخی خود به روحانیت می فرمایند:
دسته ای دیگر از روحانی نماهایی که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا می دانستند و سر به آستانه ی دربار می سائیدند یک مرتبه متدین شده و بر روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آن همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند، تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس نماهای بی شعور می گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می گویند مسئولین نظام کمونیست شده اند. تا دیروز مشروب فروشی و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) را مفید و راهگشا می دانستند، امروز از اینکه در گوشه ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ می دهد فریاد وا اسلاما سر می دهند. دیروز حجتیه ای ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابی شده اند. ولایتی های دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته اند و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکسته اند و عنوان ولایت بر ایشان جز تکسب و تعیش نبوده است امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می خورند."21،2"
فرافکنی سیاسیون:
بلکه باید ضمن تلاش های مخلصانه خود از قداست عملکرد خود کاسته وبه قصورات خود تن دهند.وتنها از پیشرفتهای خود سخن نگویند بلکه از کاستیها وقصورات هرچند نا خواسته نیز لب بگشایند تاازبه چالش کشیدن عملکردشان توسط معاندین جلوگیری شود.وتلاشهای شبانه روزیشان ثمردوچندان دهد وبدین وسیله درجهت پیشرفت بیشتر حکومت اسلامی گام بیشتری برداشته شود.
پیامدها:
1- قانع بودن به وضع موجود و عدم كوشش برای تحقق وضعی برتر
2- عقب ماندگی توده مردم
3- تسلّط بیگانگان و زبونی در مقابل آنها (نبودن استقلال و آزادی)
4- ناامیدی و پذیرش شكست در حوزه فرد و اجتماع
5- ناتوانی دولت و نابسامانی كشور
6- فراگیر شدن ستم و انفعال و بی تحرّكی در مقابل ظلم
7- قبول ذلّت و بدبختی در حوزه فرد و اجتماع
8- تنبلی و بیمسؤولیتی
9- مشكلتر ساختن حركت و قیام امام زمان(علیه السلام )چرا كه هر چه فساد و تباهی بیشتر شود، كار امام(علیه السلام )در مبارزه سختتر و طولانی میگردد
10- تعطیلی محتوای بسیاری از آیات و روایات مانند: امر به معروف و نهی از منكر، سیاست داخلی و خارجی، چگونگی برخورد با كفار و مشركان، دیه، حدود، دفاع از محرومان عالم و... .
خاستگاه
1- كوته فكری و عدم بصیرت كافی نسبت به دین
2- انحرافات اخلاقی
3- انحرافات سیاسی
4- توهم اینكه امام زمان(علیه السلام )كارها را به وسیله اكراه و اجبار یا فقط از طریق معجزه انجام میدهد؛ پس نیاز به مقدمات و زمینهسازی نیست.
5- توهم اینكه غیر از امام زمان(علیه السلام )هیچ كس نمیتواند همه فسادها و تباهیها را به صورت كامل بر چیند و تمامی خیرها و صلاحها را در همه ابعاد و زمنیهها حاكم سازد؛ پس كاری از دیگران بر نمیآید.
6- هدف، وسیله را توجیه میكند: ((الغایات تبرّر المبادی؛ هدفها، وسیلههای نامشروع را مشروعیت میبخشد.)) پس بهترین كمك به تسریع در ظهور و بهترین شكل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است.
7- عدم فهم صحیح روایتهایی كه ظلم و جور آخرالزمان را مطرح میكنند و این اشتباه كه پس بایستی، یا كاری به فساد و تباهی نداشت و در قبال آن، موضعِ بی طرفی اتخاذ كرد یا حتی دیگران را به گناه فرا خواند
8- جدای از مسایل سیاسی و اهل سیاست كه به دنبال ركود جوامع اسلامیاند، عدم فهم روایات ((بطلان هر عَلَمی قبل از ظهور)) نیز، زمینه ساز دیدگاه پنجم است.
مبارزه و درمان
1- علم و بصیرت در دین، در مقابل كج اندیشیها و برداشتهای غلط
2- تقوا در مقابل هوی و هوس
3- علم و بصیرت در حوزه سیاست و اجتماع برای تشخیص دوستان و دشمنان و روشن شدن عملكرد سیاست بازان
4- تبیین و روشنگری اندیشمندان و علما در حوزه مسائل دینی و سیاسی و اجتماعی
5- پیروی از علمای راستین كه مصداق نایبان عام امام زمانند
6- به حاشیه راندن تفكرات متحجرانه و جمودگرا.
پاسخ تفصیلی:
2. قیام امام زمان(علیه السلام )زمینه سازی و آمادگی میطلبد. چنانكه در روایات، عدهای به عنوان زمینهسازان حكومت مهدی(علیه السلام )نامبرده شدهاند: ((فیوطِئُون لِلمهدی یعنی سُلطانه)). در روایات دیگر، در توصیف منتظران واقعی آمده است: انّ اهل زمان غیبته و القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره افضل من اهل كل زمان... اولئك المخلصون حقّاً و شیعتنا صدقاً و الدُّعاه الی دین الله سرّاً و جهراً. ...آنان خستگی ناپذیر، در آشكار و نهان دیگران را به دین خدا فرا میخوانند.
3. اگر اصلاح به صورت كامل مقدور نیست، اصلاح در حد توان، ساقط نشده است.
4. این دیدگاه ((هدف، وسیله را توجیه می كند)) از نظر دین كاملا اشتباه است؛ زیرا همان طور كه حكومت حضرت مهدی(علیه السلام )ریشه كن كننده ظلم و جور و برپا كننده عدل است و از قلدری و قساوتْ تهی میباشد، راه پیدایش این مقصود نیز بایستی چنین باشد: از ظلم و جور دور، از قساوت و قلدری بركنار و از دروغگویی و ریاكاری خالی باشد. قداستْ مجوّز گناه نمیشود؛ چرا كه گناه جز گناه نمیزاید و با ظلم نمیشود عدل به پا كرد و با عقیده انتقام نمیتوان دادگری كرد.
5. بدیهی است كه لازم نیست همه مردم ظالم یا فاسد گردند تا ((ظلم فراگیر)) به وجود آید. آری، نگاهی كوتاه و گذرا به جهان نشان میدهد كه ظلمْ عالم را فرا گرفته است، عدهای ظالمند و بسیاری مظلوم. از طرفی هیچ منافاتی ندارد كه در كنار این ظلم وجور، دوستان و منتظران آن حضرت با زمینه سازی مثبت و آیندهساز، در اندیشه مقدمه چینی برای انقلاب جهانی ایشان باشند. پس ظلم و فساد به صورت نسبی در جهان شیوع دارد. امام صادق(علیه السلام )میفرماید: ((...لاوالله لایأتیكم حتّی یشقی من شقی و یسعد من سعد"22" این امر (فرج) تحقق نمیپذیرد تا اینكه هر یك از شقی و سعید به نهایت كار خود برسند)).
پس سخن در این است كه گروه سعادتمند و شقاوتمند هر كدام باید به نهایت كار خود برسند. نه اینكه ((سعید))ی در كار نباشد و فقط اشقیا به منتها درجه شقاوت برسند.
از سوی دیگر، بدیهی است كه آیات و روایات ما را به مبارزه با ظلم و ستم فرا خواندهاند. پیامبر گرامی اسلام فرمودهاند: یكون فی آخر الزمان قوم یعملون المعاصی و یقولون انّ الله قد قدرها علیهم، الرادّ علیهم كشاهر سیفه فی سبیل الله؛"23" در آخرالزمان، گروهی معصیت میكنند و میگویند: ((خدا برای آنان چنین مقدّر كرده است.)) (كنایه از جبر) كسی كه اینها را رد كند مانند كسی است كه در راه خدا شمشیر كشیده است.
6 . در مورد ((بطلان هر عَلَمی قبل از ظهور)) گفتنی است كه این روایات مانند احادیث دیگر لازم است بر قرآن، سنّت و عقل عرضه گردند تا مواردی مانند: ((حكومت))، ((تخصیص))، ((تخصّص)) و ((ورود)) و راههای دیگرِ جمع، اِعمال شود. حتی در روایات آمده است كه اگر روایتی مخالف صریح قرآن بود، بایستی كنار نهاده شود.
به هر حال آنچه آیات و روایات و عقل ما را به آن رهنمون میشوند، بطلان همه قیامها، فعالیتها و جریانهای قبل از ظهور نیست، بلكه منظور از بطلان قیام و عَلَم در روایات، بطلان قیامی است كه به نام حضرت مهدی(علیه السلام )صورت گیرد ـ چنان كه قیام زید و امثال آن در روایات معتبر، تأیید شدهاند ـ به عنوان نمونه به ذكر روایاتی بسنده میكنیم:
امام كاظم(علیه السلام )فرمود: رجل من اهل قم یدعو الناس الی الْحقِّ یجتمع معه قوم كزبر الحدید لاتزلّهم الریاح العواصف ولایملّون من الحرب ولا یجبنون وعلی الله یتوكلون والعاقبه للمتقین"24"؛ مردی از اهل قم، مردم را به حق دعوت میكند. طرفداران و یاران او، مردمی استوارند و آهنین كه از جنگ خسته نمیشوند و از دشمن نمی هراسند و تنها به خدا توكل می كنند و عاقبت نیز از آن كسانی است كه اهل تقوا هستند.
در روایت دیگر، امام باقر(علیه السلام )كشتگان مبارزان قبل از ظهور را به عنوان شهید یاد میكند: ((...قَتْلاهْم شُهَداء)).
دیدگاه صواب
حضرت امام(ره) در این باره میفرماید: البته پركردن دنیا از عدالت، این را ما نمیتوانیم بكنیم. اگر میتوانستیم میكردیم. اما چون نمیتوانیم باید ایشان بیایند. الان عالم پر از ظلم است، اگر ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، تكلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است] و... باید چنین كنیم. اما چون نمیتوانیم باید او بیاید. اما باید فراهم كنیم كار را . فراهم كردن اسباب این است كه كار را نزدیك كنیم. كاری كنیم كه عالم مهیا شود برای آمدن حضرت."25"
اینهایی كه میگویند هر عَلَمی بلند شود و هر حكومتی، خیال كردند كه هر حكومتی باشد. این برخلاف انتظار فرج است. اینها نمیفهمند چه میگویند. این حرفها را به اینها تزریق كردند، امّا خودشان نمیدانند دارند چه میگویند. نبودن حكومت، یعنی اینكه همه مردم به جان هم بریزند. بكشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهی رفتار كنند. ما اگر فرض كنیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار میزدیم. برای اینكه برخلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید كه نهی از منكر نباید كرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایات قابل عمل نیست."26"
شما باید زمینه را فراهم كنید برای آمدن او. فراهم كردن این است كه مسلمین را با هم مجتمع كنید. همه با هم بشوید. انشاء الله ظهور میكند ایشان."27"
اكنون كه دوران غیبت امام(علیه السلام )پیش آمده و بناست احكام حكومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا كند و هرج و مرج روا نیست، تشكیل حكومت لازم میآید. عقل هم به ما حكم میكند كه تشكیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آورند، بتوانیم جلوگیری كنیم. اگر به نوامیس مسلمین تهاجم كردند، دفاع كنیم."28"
از غیبت صغرا تا كنون كه هزار و چند صد سال میگذرد ـ و ممكن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نكند كه حضرت تشریف بیاورند ـ در طول این مدت مدید، احكام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟! و هر كه هر كاری خواست بكند؟! و هرج و مرج است؟!
اعتقاد به چنین مطلبی یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. هیچ كس نمیتواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضی وطن اسلامی دفاع كنیم یا امروز مالیات و خرید و خراج و خمس و زكات نباید گرفته شود، قانون كیفری اسلام و دیات و قضا باید تعطیل شود. هر كه اظهار كند كه تشكیل حكومت اسلامی ضرورت ندارد منكر ضرورت اجرای احكام اسلام شده و جامعیت احكام و جاودانگی دین مبین اسلام را انكار كرده است."29"
اكنون كه شخص معینی از طرف خدای تبارك و تعالی برای احراز امر حكومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تكلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها كنید؟ دیگر اسلام نمیخواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا این كه اسلام، تكلیف را معین كرده است، ولی تكلیف حكومتی نداریم؟ معنای نداشتن حكومت این است كه تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود و ما با بیحالی دست روی دست بگذاریم كه هر كاری میخواهند بكنند و ما اگر كارهای آنها را امضا نكنیم رد نمیكنیم. آیا باید این طور باشد؟"30"
نتیجه
از سویی سخن آیات و روایات درباره امر به معروف و نهی از منكر، حدود، دیات، دفاع، جهاد،كمك به محرومان ، چگونگی برخورد با ظلم و عدم تسلیم در برابر ستم (مانند پیمان خداوند از دانشمندان كه بر شكم بارگی عدهای و گرسنگی عدهای دیگر آرام نگیرند و حق مظلومان را از ظالمان بستانند و ...)"31" و دیگر مواردی كه دین مورد تأكید قرار داده، ما را به انتظار مثبت رهنمون میشود.
از سوی دیگر، پیامبر درون یعنی عقل، نیز تكلیف ما را كاملاً مشخص نموده است:
الف) آیا میشود همه احكام و دستورهای الهی در دوران غیبت تا زمان ظهور، تعطیل و بدون متولی و مجری بماند؟ بدیهی است كسی بایستی عهدهدار و حافظ شریعت الهی بوده و پناهگاه ایتام آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)باشد. بایستی به قدر توان كوشید و زمینه را فراهم كرد و عالم را برای آمدن حضرت مهیا نمود: ((فیوطئون للمهدی یعنی سلطانه)). "32"
ب) برنامه امام زمان(علیه السلام )بسیار عالی، امّا دشوار است؛ زیرا باید تمام جهان را اصلاح كند. از سوی دیگر، از روایات استفاده میشود كه امام زمان(علیه السلام )و یارانش به وسیله جنگ و جهاد بر كفر و مادّیگری و بیدادگری غلبه میكنند و به واسطه نیروی جنگی، سپاه دشمن و طرفداران بیدینی و ستم را مغلوب میسازند.
با توجه به این دو مطلب، وظیفه مسلمانان این است كه:
اولاً: در اصلاح خود بكوشند و به اخلاق اسلامی آراسته گردند. وظایف فردی و احكام و دستورهای قرآن را عمل كنند.
ثانیاً: دستورهای اجتماعی اسلام را استخراج و بین خود به طور كامل اجرا كنند تا نتایج درخشان آن را عملاً در پیش جهانیان مجسم سازند."33"
آری، منتظر مصلح، خود بایستی صالح باشد و كار بزرگ امام زمان(علیه السلام )انتظاری گسترده میطلبد و برنامه ریزیهای كلان و جهانی: ((انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و باید كوشش كنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا كند و مقدمات ظهور انشاءالله تهیه شود.))"34"
ونیزحضرت امام خمینی(ره) نتايج راچنین بررسي کرده و ميفرمايند: ايني که ميگويد حکومت لازم نيست معنايش اينست که هرج و مرج باشد. اگر يک سال حکومت در يک مملکتي نباشد، نظام در يک مملکتي نباشد، آن طور فساد پر ميکند مملکت را که آن طرفش پيدانيست. آني که ميگويد حکومت نباشد معنايش اين است که هرج و مرج بشود، همه هم را بکشند، همه به هم ظلم بکنند براي اين که حضرت بيايد، حضرت بيايد چه کند؟ براي اينکه رفع کند اين را. اين يک آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دستسياستي اين کار را نکرده باشد که بازي بدهد ماها را که ما کار به آنها نداشته باشيم، آنها بيايند هر کاري بخواهند انجام بدهند، اين بايد خيلي آدم نفهمي باشد.»
و در ادامه نيز اضافه ميکنند که: «اينهايي که ميگويند که هر علمي بلند بشود... خيال کردند که هر حکومتي باشد اين برخلاف انتظار فرج است، اينها نميفهمند چي دارند ميگويند. اينها تزريق کردند بهشان که اين حرفها را بزنند، نميدانند دارند چي چي ميگويند، حکومت نبودن يعني اينکه همه مردم به جان هم بريزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، بر خلاف نص آيات الهي رفتار بکنند. ما اگر فرض ميکرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار ميزديم براي اينکه خلاف آيات قرآن است. اگر هر روايتي بيايد که نهي از منکر را بگويد نبايد کرد، اين را بايد به ديوار زد. اين گونه روايت قابل عمل نيست، و اين نفهمها نميدانند دارند چي ميگويند.»
حضرت امام قدسسره، در پايان بررسي ديدگاههاي يادشده، ديدگاه خود در باب مفهوم انتظار فرج را بصراحت مطرح کرده و ميفرمايند: «البته اين پر کردن دنيا را از عدالت، اين را ما نميتوانيم بکنيم، اگر ميتوانستيم ميکرديم اما چون نميتوانيم بکنيم ايشان بايد بيايند. الان عالم پر از ظلم است، شما يک نقطه هستيد در عالم، عالم پر از ظلم است، ما بتوانيم جلوي ظلم را بگيريم، تکليفمان است. ضرورت اسلام و قرآن تکليف ما کرده است که بايد برويم همه کار را بکنيم. اما نميتوانيم بکنيم، چون نميتوانيم بکنيم بايد او بيايد تا بکند، اما ما بايد فراهم کنيم کار را، فراهم کردن اسباب اينست که کار را نزديک بکنيم، کا را همچو بکنيم که مهيا بشود عالم براي آمدن حضرت(ع)»
فرمايش امام راحل يادآور اين حديث نبوي (ص) است که: «يخرج ناس من المشرق فيوطئون للمهدي يعني سلطانه»."35"
با توجّه به آنچه در خصوص انتظار گفته شد، خوب است نگاهی دوباره به حدیث معروفی بیندازیم كه میگوید ظهور در زمانی رخ میدهد كه زمین پر از ستم شده باشد كه این حدیث چگونه با مباحث پیشین قابل جمع است. میتوان چنین گفت:
اوّلاً پر از ظلم شدن، از علایم ظهور است نه از علل ظهور. در واقع، شرح مذكور كه میگفت باید به شیوع ظلم كمك كرد، از این پندار ناشی بوده كه شیوع ظلم، علتِ ظهور است؛ در حالی كه علّت ظهور این است كه مقدّمات ظهور (همان مشخّص شدن جبهه حق و باطل و تقویت جبهه حق) آماده شده باشد. برای اینكه تفكیك مفهوم علامتِ شی و علّت شی بهتر مشخّص شود میتوان از این تمثیل استفاده كرد.
فرض كنید در یك ایستگاه قطار، تابلویی درست كردهاند كه یك دقیقه قبل از ورود هر قطار به ایستگاه، آمدن آن را اعلام میكند، و البتّه بعد از این اعلام، قطار میآید. در اینجا این اعلام، علامت آمدن قطار است نه علت آمدن قطار، و اگر ما بخواهیم به آمدن قطار كمك كنیم، باید به موتور محرّك قطار بیندیشیم، نه به دست كاری كردن در تابلوِ مذكور. ما هر قدر تابلو را تغییر دهیم، به خودی خود تأثیری در آمدن قطار ندارد.
بحث شیوع ظلم نیز این گونه است و از اینگونه علامتها كه خودشان علّت نیستند، در خصوص ظهور موارد متعدّدی گفته شده است؛ نظیر مثلاً آمدن دجال. همان طور كه معنا ندارد برای تعجیل در ظهور، بگردیم یك نفر به نام دجال بیابیم و از او حمایت كنیم كه اقدامات خاصی را انجام دهد، به همین ترتیب معنا ندارد برای تعجیل در ظهور، به افزایش ظلم بپردازیم.
ثانیاً آنگونه كه استاد مطهری هم متذكّر شده، در این حدیث تكیه بر روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است كه مستلزم گروه مظلوم است و میرساند كه قیام مهدی(عج) برای حمایت مظلومانی است كه استحقاق حمایت دارند. بدیهی است كه اگر در حدیث گفته شده بود زمین را پر از ایمان و صلاح و توحید میكند، بعد از اینكه پر از كفر و شرك و فساد شده بود، مستلزم این نبود كه لزوماً گروهی مستحق حمایت وجود داشته باشد. در آن صورت بود كه میشد استنباط كرد كه قیام مهدی موعود برای نجاتِ حقِّ از دست رفته و به صفر رسیده است، نه برای نجات گروه اهل حق ـ ولو به صورت یك اقلیت. (مطهری، 1371: ص 66).
ثالثاً به نظر میرسد با توضیحاتی كه در خصوص چگونگی تقویت جبهه حق داده شد (اینكه وظیفه مهم، بالا بردن درك مردم درباره عدل و تشخیص حق از باطل است) میتوان گفت: شاید مقصود از پر شدن زمین از ظلم، به اقتضای درك انسانها باشد، نه به اقتضای افعال خارجی ظالمانه آنها، یعنی شاید مقصود این است مردم به رشدی میرسند كه دیگر درك میكنند جهان پر از ظلم است و دیگر ظلم را تحمّل نمیكنند و برای همین منتظر عدل میشوند. برای اینكه مسأله بهتر روشن شود میتوان به تاریخ بشر نگاهی كرد؛ برای مثال مردم زمان فرعون در ظلمی بزرگ به سر میبردند؛ امّا میتوان گفت: اعتراض جدّی به این ظلم نداشتند و گویی كه به آن وضع راضی بودند یا حتّی برای اینكه مقایسه بهتر شود اگر میزان ظلمی كه در كلّ جهان حدود 50 سال پیش میرفت را با ظلم امروز مقایسه كنیم، شاید مقدارش بیشتر نشده باشد؛ امّا حسّاسیت مردم جهان به ظلم بیشتر شده است. جنایاتی كه امریكا در ویتنام انجام داد، شاید به مراتب شدیدتر از جنایاتی باشد كه امروزه در عراق مرتكب میشود؛ امّا اعتراض جهانی كه امروزه به این جنایات میشود، در آن روز به آن جنایات نمیشد.
رابعاً كنار این حدیث، احادیث دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینكه ظهور تحقّق نمیپذیرد، مگر اینكه هر یك از شقی و سعید به نهایت كار خود برسد؛ یعنی سخن در این است كه هر دو گروه به نهایت كار خود میرسند نه اینكه فقط اشقیا به نهایت درجه شقاوت برسند. همانطور كه در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است كه به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق میشوند. معلوم میشود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینههایی عالی وجود دارد كه چنین گروهی را پرورش داده است. این خود میرساند كه نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است، بلكه فرضاً اگر اهل حق از نظر كمّیت قابل توجّه نباشند، از نظر كیفیت ارزندهترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء. افزون بر این كه از نظر روایات اسلامی، در مقدّمه قیام و ظهور امام، یك سلسله قیامهای دیگر از طرف اهل حق صورت میگیرد كه به طور قطع اینها نیز ابتدا به ساكن و بدون زمینه قبلی رخ نمیدهد و حتی در برخی روایات سخن از دولتی از اهل حق است كه تا قیام مهدی ادامه می یابد."36"
نتيجه کلي از بحث انتظار
و اين نصرت هم نصرت و ياري است نسبت به قلب مبارکشان که هموم از آن برطرف مي شود، و هم نسبت به وجود اقدس شان، که شدائد و بليات دوران غيبت از ايشان دور مي گردد، وهم نسبت به دوستان و شيعيانشان، هم در جهات اخروي و هم در جهات دنيوي ايشان، زيرا در همه ي آن جهات براي آنان فرج حاصل خواهد مي شود.
پس به وسيله ي همين حال انتظار ـ هر چند امر فرج قبل از مرگ او واقع نشودـ در زمره انصار و ياوران واقعي آن حضرت محسوب خواهد شد.
بنابراين هرگاه بنده اي به اندازه توانايي خويش در نصرت و ياري امام زمان (عليه السلام) کوشش کند و فرج آن حضرت را انتظار کشد، چنين بنده اي درزمره ي ياوران آن حضرت قرار مي گيرد، هر چند بر حسب مصالح و حکمتهاي ظاهري يا پنهاني پروردگار، فرج آن حضرت تاخير افتد"37"
پي نوشت :
1--نگاهی دوباره به انتظار-مجید حیدری –بنیاد فرهنگی موعود-
2-عیون اخبار الرضا صفحه 372
3-مهدی موعود(عج) جلد 13 بحار ،محمدباقرمجلسی، ترجمه علی دوانی،دارالکتب الاسلامی
4-کتاب الغیبه،محمدبن ابراهیم نعمانی ،سید احمد خمری زنجانی،دارالکتب الاسلامیه
5- منتهی الامان شیخ ،عباس قمی ،هجرت
6-59 نكته درباره امام زمان (ع)نويسندگان سيد علي حسيني ، تقي متقي، ناشرموسسه فرهنگي انتشاراتي شيعه چاپ ،اسوه
7- انتظار در اندیشه امام خمینی-ابراهیم شفیعی سروستانی-موعود
8-انتظار پویا-محمد مهدی اصفی-بنیاد فرهنگی موعود
9- نیم نگاهی به انتظار در آیات و روایات –محمد باقر فقیه ایمانی
10- ارتباط معتوي با حضرت مهدي(عج)نويسنده: استاد حسين گنجي چاپ: سپهرمراكز پخش قم: انتشارات جمكران اتشارات بقيه الله موسسه فرهنگي انتشاراتي انصاري
11-ظهور حضرت مهدي ازديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان ،سيد اسد ا... هاشمي شهيدي
انتشارات مسجد مقدس جمكران ،تحقيق-تصحيح و ويرايش: واحد تحقيقات مسجد جمكران
12-تاثیرهای اجتماعی اعتقاد به مهدویت از دیدگاه جامعه شناسی حس عبدی پور –بنیا د فرهنگی حضرت مهدی موعود-
1،12- كتاب افتاب ولايت تدوين محمد باقر حيدري و ايت الله محمد تقي مصباح يزدي ،ناشر: قم – مركز انتشارت موسسه اموزشي و پژوهشي امام خميني (قدس سره ) ،چاپ صدف
13-59 نكته درباره امام زمان (ع) نويسندگان كسيد علي حسيني – تقي متقي ناشر: موسسه فرهنگي انتشاراتي شيعه چاپ: اسوه
14-. برگرفته از صحیفه امام، پاییز 1378، چاپ اول، ج 21، ص 13-14.
15- انتظار در اندیشه امام خمینی-ابراهیم شفیعی سروستانی-موعود
16- نعمانی، الغیبه، باب 15، ص 285.
17- انتظار در اندیشه امام خمینی-ابراهیم شفیعی سروستانی-موعود
18- طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 317
19- نیم نگاهی به انتظار در آیات و روایات –محمد باقر فقیه ایمانی
20- سید رضا صدر، راه مهدی، ص 87 و 88.
21- انتظار در اندیشه امام خمینی-ابراهیم شفیعی سروستانی-موعود
21،1-جاذبه ودافعه حضرت علی(ع)-شهید مطهری
21،2-قیام وانقلاب مهدی(عج)- شهید مطهری
22- صدوق، كمالالدّین و تمام النعمه، ج 2، باب 23، ما اخبر به الصادق(علیه السلام )عن وقوع الغیبه، حدیث 32، ص 346.
23- سید بن طاووس، الطرائف، ج 2، ص 344.
24- شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج 7، ماده قم ، ص 7؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 57 ، ص 216، باب 36.
25- صحیفه امام، ج 21، ص 16 و 17 با اندكی تصرف
26- همان، ص 16، با اندكی تصرف
27- صحیفه نور، ج 18 ، ص 195
28- امام خمینی، ولایت فقیه، انتشارات ناس، چاپ اول، ص 53 و 54
29- . همان، ص 26 و 27.
30 . همان، ص 54.
31. (اما و الذی فلق الحبه وبرأ النسمه، لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الاّ یقارّوا علی كظَّه ظالم ولاسغب مظلوم، لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بكأس اوّلها...؛ سوگند به خدایی كه دانه را شكافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت كنندگان نبود، و یاران حجّت را بر من تمام نمیكردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود كه در برابر شكم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهایش میساختم، و آخر خلافت را به كاسه اول آن سیراب می نمودم ...) نهج البلاغه ، خ 3.
32. اربلی، كشف الغمه، ج 2، باب 5، ص 477.
33. امینی، دادگستر جهان، ص 251.
34. صحیفه امام ، ج 8، ص 274.
35- انتظار در اندیشه امام خمینی-ابراهیم شفیعی سروستانی-موعود
36- مهدویت و انتظار در اندیشه مطهری-حسین سوزنچی
37-- نیم نگاهی به انتظار در آیات و روایات –محمد باقر فقیه ایمانی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}